
یک نفر آمده از این دختر خواستگاری کرده و دختره بهر دلیلی قبول نکرده فکر میکنم این با هیچ منطقی جور در نمیاد که بری و اسید بپاشی در صورتش ، پس تنها کسی که میتواند تصمیم بگیرد که قصاص انجام بشه یا نه خود آمنه است بدون در نظر گرفتن حرف هیچکس ، حق او است ، این آمنه است که سالها از دیدن محروم شده و در تاریکی زندگی میگذراند علاوه بر اینکه صورتش را هم از دست داده است و بگذریم که برای حفظ و سلامتی همین صورت هم چه رنجهائی را تحمّل کرده است و چقدر درد کشیده ، شاید الان با قصاص آرام بگیرد و بعد ها هم پشیمان شود شاید با گرفتن پول دیه آرام گیرد و فکر میکنه با پول میتواند بحال اول برگردد و بتواند بینائی و زیبائی خود را بدست آورد و شاید زمانی دیگر ببخشد ؟؟!!! و امّا مادر پسره ، صدایش را شنیدم و همانگونه که آمنه گفت در حال بازی یک فیلم بود ، این حس من است در آن لحظه ، اگر مادر بود و مادر ، در طول این سالها ایثار مال و جان و غرور میکرد و هر طور شده با معذرت خواهی از این دختر آسیب دیده و جلب رضایتش حتی برای ازدواج با فرزندش سعی میکرد خطای جوان نادان خود را جبران نماید چون میداند که پسرش این دختر را میخواسته و ازش خواستگاری کرده !!! ولی با خونسردی نشسته لجظۀ آخر دست بکار شده ؟؟!!!نمی توانم باور کنم مادری اینگونه رفتار نماید ، شاید عجولانه قضاوت کردن است !! در هر صورت از دور نمیشود قضاوت کرد و حق آمنه سر جای خود باقی است هر چند دنیا اورا به بخشش ترغیب مینماید ؟؟!!!
وقتی یک حقوقدان معروف اظهار نظر میکنه باید قضیه را از باب جرم بررسی کنه که این جرم چه جور جرمیه و مجازات آن در دنیا چیست و این مجازات حق دادستان است یا حق کسی که جرم بر او واقع شده ؟؟ فکر کنم احساس در امر قضا کلا " مردود است و مطالب رومان شکل ، قضا یعنی قضاوت بر مبنای قانون و عقل و بعضی مواقع رویه های قضائی (فقدان قانون ) نه روزنامه و احساس و....
ReplyDelete