دفتر دل امروز : از دفتر اول مثنوی
تعجب کردن آدم (ع) از فعل ابلیس وعذر آوردن و توبه کردن
چشم آدم بر بلیسی کو شقی است ----- از حقارت وز (زیافت) بنگریست {زیافت = نادرستی }
آدم روزی بر ابلیس از روی حقارت و خواری نگریست و بر او خندید و خودش را بزرگ و بی عیب شمرد که ملعون نگشته است . خلاصه خود شیفتگی ورزید وخود را برتر دید که ناگهان صدایی در اندرون شنید که گفت : توچه می دانی که در پس اسرار چه نهفته است ؟!!!!!
( بانگ بر زد غیرت حق کای صفی ---- تو نمی دانی ز اسرار خفی )
اگر خدا اراده کند و پوستین را وارونه سازد یعنی غیب و وجهۀ حقی را نمایان کند آنگاه پرده ای را که بر ذات وصفات آدم کشیده شده است برداشته میشود و صدها " ابلیس نو مسلمان" پدید می آورد.
پوستین را باژ گونه گر کند ------ کوه را از بیخ واز بن بر کند (من اذا اراد شیئا" ان یقول له کن فیکون)
پردۀ صد آدم آن دم بر کند ------ صد بلیس "نو مسلمان " آورد
گفت آدم: توبه کردم زین نظر -----این چنین گستاخ نندیشم دگر
12/1/2010