Friday, March 25, 2011

ابرها


هرگز به ابرها بدقّت نگاه کردين ؟فکر نميکنيد با ما حرف ميزنند ؟ يکي از پيامهاي آنان حرکت است و در حرکت تغيير ، چقدر از سکون بدم مياد ، منظورم فقط تغيير فکري نيست بلکه هر گونه حرکتي و در حين حرکت تغيير ، آدم که وضع حال و احوالش هميشه يک جور نيست ، ميتواند و بايد يک جور نماند و نباشد ، اصلا" دوست نداشتم دو روز از زندگيم يک جور باشد ولي مثل اينکه دل من مهّم نبوده !! خوب چکار کنم ؟ مامان بيچاره من ميگفت : "خدا نکند که آدم به چکنم چکنم گرفتار بشود " ما جوان بوديم و مشغول زندگي و فعاليت و دويدن با سرعت و شدت و متوجه نبوديم که چه ميگويد !!!خدا رحمتش کند چقدر فهميده بود .روحش شاد

No comments:

Post a Comment