باز ای الهۀ ناز با دل من بساز
کاین غم جانگداز
برود ز بَـــرم
گر دل من نیاسود ، از گناه تو بود
بیا تا زسر گنهت گذرم
باز میکنم دست یاری بسویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز ز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پر شور و شعف به سویت بپرم
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست ؟
ناز تو بیش از این بهر چیست ؟؟
تو الهۀ نازی در بزمم بنشین
من تو را وفادارم بیا که جز این
نباشد هنرم
این همه بی وفائی ندارد ثمـــر
به خدا اگر از من نگیری خبر
نیابــــی اثرم
f
Tuesday, August 23, 2011
Saturday, August 6, 2011
Friday, August 5, 2011
تفأ لـــــی دیگر
مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد // قضای آسمانست این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت // مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهد شد ؟
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند // هر آن قسمت که آنجا رفت ، از آن افزون نخواهد شد
خدا را محتسب ما را بفریاد دف و نی بخش // که ساز شرع از این افسانه بی قانون نخواهد شد
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم // کنار وبوس و آغوشش چگویم چون نخواهد شد
شراب لعل و چای امن و یار مهربان ساقی // دلا ، کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد ؟
مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینۀ حافظ // که زخم تیغ دلدارست و رنگ خون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت // مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهد شد ؟
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند // هر آن قسمت که آنجا رفت ، از آن افزون نخواهد شد
خدا را محتسب ما را بفریاد دف و نی بخش // که ساز شرع از این افسانه بی قانون نخواهد شد
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم // کنار وبوس و آغوشش چگویم چون نخواهد شد
شراب لعل و چای امن و یار مهربان ساقی // دلا ، کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد ؟
مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینۀ حافظ // که زخم تیغ دلدارست و رنگ خون نخواهد شد
Wednesday, August 3, 2011
غزلی از شمس تبریزی
غیر عشقت در زمین جستیم نیست
جز نشانت همنشین جستیم نیست
بعد ازاین بر آسمان جوئیم یار
زانکه یاری بر زمین جستیم نیست
چون خیال ماه تو ای بی خیال
تا به چرخ هفتمین جستیم نیست
بهتر آن باشد که محو او شویم
کز دو عالم به از این جستیم نیست
خاتم ملک سلیمان جستنی است
حلقه ها هست و نگین جستیم نیست
صورتی کاندر نگین او بُدست
در بتان روم و چین جستیم نیست
جز نشانت همنشین جستیم نیست
بعد ازاین بر آسمان جوئیم یار
زانکه یاری بر زمین جستیم نیست
چون خیال ماه تو ای بی خیال
تا به چرخ هفتمین جستیم نیست
بهتر آن باشد که محو او شویم
کز دو عالم به از این جستیم نیست
خاتم ملک سلیمان جستنی است
حلقه ها هست و نگین جستیم نیست
صورتی کاندر نگین او بُدست
در بتان روم و چین جستیم نیست
Tuesday, August 2, 2011
رمضان
در اینجا سه شنبه ما روز دوّم ماه رمضان را شروع نمودیم و من از یکشنبه میخواستم ماه رمضان را تبریک بگویم ولی با توجّه به جوّ سیاسی نسبت به مذهب و حال و حوصلۀ خودم و .... الان شعر زیبا و ایمیل وصف الحالی بدستم رسید که انگیزه نوشتن من هم شد ، براستی رمضان چگونه ماهی میباشد ؟ ماه روزه ؟ ماه گرسنگی کشیدن در سرما و گرما ؟ ماه مهمانی خدا ؟ ماهی که اجر آن خود خداست ، قرب بخداست ، ؟؟ آخر چگونه صاحب خانه ای است که به مهمان خود اجازۀ غذا خوردن نمی دهد ؟؟ از طرفی میگوید بگو بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید ؟؟ میگوید همه چیز را برای تو آفریدم و تورا برای خودم !!؟
میگوید : ای کسانی که ایمان آورده اید روزه بر شما مقررشده است . ......و میگوید : ای کسانی که ایمان آورده اید ( با فعل امربلافاصله میگوید: ایمان بیاورید ) ... میگوید ایّام شما معدود است و کم ولی اگر بیمارید یا درسفر به همان تعداد در روزهای بعد ؟؟ میگوید اگر اجل شما فرا برسد لحظه ای تأخیر و تقدّم ندارد !! به ایام بعد چگونه میتوان دل بست ؟؟ چه ایامی ؟ چه اطمینانی به بعد !!!؟؟؟ بکدام زمان و وقت ؟ به فردا ؟ و میگوید : فکر کنید و تفکّر ... و میگوید : چرا نمی اندیشید ؟
شاید باید بیاندیشیم تا بفهمیم
قبل از فرمان روزه میگوید : برشما مرگ نوشته شده و اگر اموالی دارید وصیّت بجا آورید و حقی است بر متّقی و پرهیزکاران
میگوید : سمیع و علیم است
می گوید :.... غفور و رحیم است وبعد می گوید : قبلی های شما هم روزه بر آنها نوشته شده بود " شاید تقوی" پیشه کنید
خداوندا چقدر کلمه هر کدام بدنبال دیگری و هر کلمه با هزاران معنی و نباید کلمات تورا هم تغییر داد ؟؟
میگوید برشما آسانی میخواهد نه سختی ؟؟
میگوید : شاید تشکر کنید
ای وای بر من ...می گوید: اگر تشکر کنید من زیاد خواهم کرد
واگر کفران کنید عذاب شدید بدنبال دارد
کفران چیست ؟!! شاید کفران نعمت
کفر چیست ؟ پوشاندن حقّ
و حقوق جمع آنست ...و تکالیف را بدنبال دارد
و پوشاندن برهنه و سرپرستی یتیم حق است
یتیم را تنها مگذار ..... خدایا ...
آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعۀ فال بنام من بیچاره زدند
این امانت تو چقدر سنگین است که آسمانت قبول نکرد و من از روی جهل و نادانی پذیرفتم نمی دانستم که مسئولیّتی بعهده میگیرم
تنها می آیم و تنها میروم با این بار سنگین ؟؟؟
و آنوقت اگر عباد تو از تو سئوال کنند جواب این است که نزدیکم بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را
تنها باید دعوت مرا بپذیرید و به من ایمان آورید تا راه یابید!!!به همین سادگی
شما را دعوت میکنم ، ما را دعوت میکند ولی نه فقط روزه ... روزه را اگر نتوانستید بگیرید کفاره آن مسکینی را اطعام کنید و کار خیری انجام دهید ........
و اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است ( نه برای خدا ) بعبارتی این دستور هم برای حفظ سلامتی خودمان است نه خدا اگر بتوانید !!! واقعا " چقدر دعوت را پذیرفته ایم ///////////////////////////////////؟؟ روزۀ روزه داران قبول ......
میگوید : ای کسانی که ایمان آورده اید روزه بر شما مقررشده است . ......و میگوید : ای کسانی که ایمان آورده اید ( با فعل امربلافاصله میگوید: ایمان بیاورید ) ... میگوید ایّام شما معدود است و کم ولی اگر بیمارید یا درسفر به همان تعداد در روزهای بعد ؟؟ میگوید اگر اجل شما فرا برسد لحظه ای تأخیر و تقدّم ندارد !! به ایام بعد چگونه میتوان دل بست ؟؟ چه ایامی ؟ چه اطمینانی به بعد !!!؟؟؟ بکدام زمان و وقت ؟ به فردا ؟ و میگوید : فکر کنید و تفکّر ... و میگوید : چرا نمی اندیشید ؟
شاید باید بیاندیشیم تا بفهمیم
قبل از فرمان روزه میگوید : برشما مرگ نوشته شده و اگر اموالی دارید وصیّت بجا آورید و حقی است بر متّقی و پرهیزکاران
میگوید : سمیع و علیم است
می گوید :.... غفور و رحیم است وبعد می گوید : قبلی های شما هم روزه بر آنها نوشته شده بود " شاید تقوی" پیشه کنید
خداوندا چقدر کلمه هر کدام بدنبال دیگری و هر کلمه با هزاران معنی و نباید کلمات تورا هم تغییر داد ؟؟
میگوید برشما آسانی میخواهد نه سختی ؟؟
میگوید : شاید تشکر کنید
ای وای بر من ...می گوید: اگر تشکر کنید من زیاد خواهم کرد
واگر کفران کنید عذاب شدید بدنبال دارد
کفران چیست ؟!! شاید کفران نعمت
کفر چیست ؟ پوشاندن حقّ
و حقوق جمع آنست ...و تکالیف را بدنبال دارد
و پوشاندن برهنه و سرپرستی یتیم حق است
یتیم را تنها مگذار ..... خدایا ...
آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعۀ فال بنام من بیچاره زدند
این امانت تو چقدر سنگین است که آسمانت قبول نکرد و من از روی جهل و نادانی پذیرفتم نمی دانستم که مسئولیّتی بعهده میگیرم
تنها می آیم و تنها میروم با این بار سنگین ؟؟؟
و آنوقت اگر عباد تو از تو سئوال کنند جواب این است که نزدیکم بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را
تنها باید دعوت مرا بپذیرید و به من ایمان آورید تا راه یابید!!!به همین سادگی
شما را دعوت میکنم ، ما را دعوت میکند ولی نه فقط روزه ... روزه را اگر نتوانستید بگیرید کفاره آن مسکینی را اطعام کنید و کار خیری انجام دهید ........
و اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است ( نه برای خدا ) بعبارتی این دستور هم برای حفظ سلامتی خودمان است نه خدا اگر بتوانید !!! واقعا " چقدر دعوت را پذیرفته ایم ///////////////////////////////////؟؟ روزۀ روزه داران قبول ......
Monday, August 1, 2011
Subscribe to:
Posts (Atom)