باز هم مدتی از بلاگم دور افتادم و باعث آن سفر بود و سفر پخته کند مرد را
بله چند روزی مسافرت بودم و موفق شدم دوستانم را ببینم بعد از چند ماه دوری و سفری بود نا خواسته سریع و فوری حالم خوب نبود و برای چک آپ به کشورم رفتم و این سفر هم خاطراتی را برایم بجا گذاشت من جمله با کوچولوی شیرینی آشنا شدم (آریو) پسر برادرم ، برادری که شش سال بود بعلت نا شناخته برای خودم از من دور شده بود و در جریان زندگیش نبودم ، و این در واقع خواسته ما نبود و البته نمیتوانم بگویم خواسته سرنوشت بود چون انسان در ساختن سرنوشتش بی دخالت نیست و نقش مهمی دارد اینکه چه کسی را ببیند یا نبیند کمترین اختیار انسان است و ما در جریان زندگی از دیدن هم محروم شده بودیم بهر حال گذشت و من با عضو کوچک خانواده هم آشنا شدم ، شیرین و خواستنی و زیبا ، امیدوارم او رادوباره ببینم .
No comments:
Post a Comment