Thursday, May 31, 2012

از من گریختی

میخواستم به عشق تو ای بیوفای من  /         تا آخرین دقایق عمر وفا کنم
میخواستم چو شمع به هر جا که میروی   /  روشن کنم سرای تو جانم فدا کنم
میخواستم بسوی تو ای شهر آرزو / همچون شهاب پر کشم و آشیان کنم
میخواستم کنار تو هر شام تا سحر   / اسرار قلب سوخته ام را بیان کنم
امّا نخواستی از من گریختی       / که قراموششان کنی یاد گذشته را
شبهای انتظار و پریشانی مـــرا   / آری ..... تو میتوانی امّـــا وجود من
کی میتواند این غم بزرگ را فراموش کند
در این دیار دور میخواهم از خدا    /  عشق ترا بسینه من جاودان  کند
 

دوست تو شمسی
ROSHANMANESH
15/11/48

No comments:

Post a Comment