صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو نالۀ شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
با سر زلف تو مجموع پریشانی من
کو مجالی که یکایک همه تقریر کنم
آنچه در مدّت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد
در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
دل و دین را همه در بازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امّید صلاحی ز فساد حــــافظ
چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم
LOVE-LOVE-LOVE
این شعر را انتخاب کردم چون از دخترم سالهاست که دورم و نمیتوانستم با خود خواهی مادرانه جلو راحتی یا رفاه یا خواسته او را بگیرم و اورا برای خود حفظ نمایم و از درون پوسیدنش را ببینم ، شاید هم مادران خودخواه محبوب تر باشند ....!!!؟؟؟/
ReplyDelete