گفت لیلی را خلیفه کین توئـــــی ؟؟؟؟
کز تو شد مجنون پریشـــان و غوی ؟
از دگر خوبـــان فزون تـــر نیستــی ؟؟؟
گفــت خــامش چــون تــو مجنــــون نیستــــــــــی !!!؟
و در یکی از ایمیلهای فورواردی که در این چند روز گذشته بدستم رسید این بیت شعر جالب را دیدم :
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اوّل قدم آنست که مجنون باشی
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
ReplyDeleteباز جوید روزگاز وصل خویش
من بهر جمعیّتی نالان شدم
جفت بد حالان و خوش حالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سِـــرّ من از نالۀ من دور نیست
لیک جشم و گوش راآن نور نیست
روزگار و چشم را تصحیح کردم چون غلط تایپ شده بود
ReplyDelete