Monday, June 13, 2011
مهاجرت
آدمها وقتی در کشوری زندگی میکنند که مشکلاتی براشون داره ، خواه مشکلات سیاسی و خواه مشکلات اجتماعی که مشکلات اجتماعی هم مدلهاش فرق میکنه یا خودش اهل آن اجتماع نیست که مربوط به خودش است یا اجتماع از اهل او نیست که سعی میکنه با نعل و میخ احتماع را بقول گروهی مدینۀ فاضله کند که این اجتماع از خونش هستند و در این اجتماع عمر را سپری کرده است و دوستش دارد و نمیخواد ازش بکنه ...خوب سه راه دارد که توصیه کتاب دینی اسا اوّل - جهاد که کار هر کس نیست و جنگ وخونریزی عوارضش بدتر است نه بر خود می پسندم و نه بر دیگری .
راه سوم ّ- در خمیره و تحمّل من نبود که ساکت بنشینم و ظلم و ستم و فقر و فحشاء را ببینم و دستم را در جیب این آن نمایم و زندگی گذرانم و با رنگ وریا و دروغ و فریبکاری وزالو صفتی زندگیم را دریابم و از جوانان و جاهلان و بیسوادان و عامیان و ... نردبان ترقی بسازم ، نمیتوانستم هزار چهره باشم اگر بودم الان میلیاردر بودم چون میتوانستم ولی نخواستم ، بسیاری سرزنش کردند که مستقل بجائی نمیرسی وقول مساعدت دادند ولی نپذیرفتم
راه دوّم-(مهاجرت ) را انتخاب کردم زیرا چه بسیار مراغ و کشتزارها و سرزمینهائی....
نشانه های 97 و 98 و 99 و 100 نساء
و از طرفی چه بسیار چیزهائی که دوست دارید و شر شما در آنست و چه بسیار مطالبی که دوست ندارید و خیر شما در آنست . (گاو) نشانۀ پند آموز
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
ساده ترین حق آپارتمان نشینی حق مشاع است که بایستی با همفکری و مساعدت و شورائی عمل کردن همه بطور یکسان به حقوق خود برسند و در پایتخت کشور با فرهنگ اگر با خواسته مدیر ساختمان مخالفت میکردی که من الان نمیخواهم یا نمیتوانم هزینه بیشتری را صرف زیباسازی آپارتمان نمایم تا گران تر بفروشم ، صبح یا ماشینت خط خطی بود یا طوری پارک میکردند که نتوانی بچّه هایت را ببری و بمقصد برسانی و آنوقت ادهای فرهنگ داریم !!!!؟؟؟ومثنوی های هفتادمن کاغذ که شاید باز هم بنویسم
ReplyDelete