نباید شیشه را با سنـــــــــگ بازی داد !
نباید مست را در حال ِ مستــــــی . . . دست ِ قاضـــــــــی داد !
نباید بی تفاوت !
چتر ماتـــــــــــــــــم را . . . به دست ِ خیــــــــــــــــس ِ باران داد !
کبوترها که جز پرواز ِ آزادی نمی خواهند !
نباید در حصار ِ میـــــــــــــله ها . . . با دانه ای گنــــــدم . . . به او تعلیم ِ مانـــــــــــدن داد !
و این هم یاد و خاطره ای از یک دوست خوب
جمله های بالا از یک ایمیل است که یک دوست خوب و نازنین برام فرستاد و فکر کردم قشنگ است که اینجا بعنوان یک خاطره خوب گذاشته شود
ReplyDelete