از اُسکار وایلد انگلیسی
________________
ترجمه علی دشتــــی
وقتی نرگس مرد گلهای باغ همه ماتم گرفته و از جویبار خواهش کردند برای گریستن بآنها چند قطره آب وام بدهد
جویبار آهی کشید و گفت بدرجه ای نرگس را دوست میداشتم که اگر تمام آبهای من باشک مبّدل شده و آنها را به مرگ نرگس بپاشم باز کم است .
گلها گفتند راست میگوئی چگونه ممکن بود با آنهمه زیبائی نرگس را دوست نداشت جویبار پرسید مگر نرگس
زیبا بود ؟ گلها گفتند توئی که نرگس غالبا " خم شده صورت زیبای خود را در آبهای شفاف تو تماشا میکرد باید بهتر از هر کَس بدانی که نرگس زیبا بود ، جویبار گفت : من
نرگس را برای این دوست میداشتم که وقتی خم شده و بمن نگاه میکرد میتوانستم زیبائی خود را در چشمان او تماشا کنم .
دوشیزه عزیز در خاتمه یاد آور میشوم که قدر این دوران شیرین تحصیلی را بدان و بتحصیل خویش ادامه بده و
هیچگاه نا امید مباش و بدان سعادت در پس دوشیزگان متین و جدی و پاک دامن است .
خواهان یکعمر سعادت
دبیر دبیرستان کیوان محمـــودی
بدلیل اینکه من جزو فنهای خانم محمودی بودم عکس شش در چهار قدیمی و سیاه و سفید ی از ایشان بیادگار گرفتم که هنوز در یکی از قدیمی ترین آلبومهایم میباشد و امیدوارم زنده و سلامت بسر برند .
ReplyDelete