Wednesday, May 25, 2011
آمنه
یک نفر آمده از این دختر خواستگاری کرده و دختره بهر دلیلی قبول نکرده فکر میکنم این با هیچ منطقی جور در نمیاد که بری و اسید بپاشی در صورتش ، پس تنها کسی که میتواند تصمیم بگیرد که قصاص انجام بشه یا نه خود آمنه است بدون در نظر گرفتن حرف هیچکس ، حق او است ، این آمنه است که سالها از دیدن محروم شده و در تاریکی زندگی میگذراند علاوه بر اینکه صورتش را هم از دست داده است و بگذریم که برای حفظ و سلامتی همین صورت هم چه رنجهائی را تحمّل کرده است و چقدر درد کشیده ، شاید الان با قصاص آرام بگیرد و بعد ها هم پشیمان شود شاید با گرفتن پول دیه آرام گیرد و فکر میکنه با پول میتواند بحال اول برگردد و بتواند بینائی و زیبائی خود را بدست آورد و شاید زمانی دیگر ببخشد ؟؟!!! و امّا مادر پسره ، صدایش را شنیدم و همانگونه که آمنه گفت در حال بازی یک فیلم بود ، این حس من است در آن لحظه ، اگر مادر بود و مادر ، در طول این سالها ایثار مال و جان و غرور میکرد و هر طور شده با معذرت خواهی از این دختر آسیب دیده و جلب رضایتش حتی برای ازدواج با فرزندش سعی میکرد خطای جوان نادان خود را جبران نماید چون میداند که پسرش این دختر را میخواسته و ازش خواستگاری کرده !!! ولی با خونسردی نشسته لجظۀ آخر دست بکار شده ؟؟!!!نمی توانم باور کنم مادری اینگونه رفتار نماید ، شاید عجولانه قضاوت کردن است !! در هر صورت از دور نمیشود قضاوت کرد و حق آمنه سر جای خود باقی است هر چند دنیا اورا به بخشش ترغیب مینماید ؟؟!!!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
وقتی یک حقوقدان معروف اظهار نظر میکنه باید قضیه را از باب جرم بررسی کنه که این جرم چه جور جرمیه و مجازات آن در دنیا چیست و این مجازات حق دادستان است یا حق کسی که جرم بر او واقع شده ؟؟ فکر کنم احساس در امر قضا کلا " مردود است و مطالب رومان شکل ، قضا یعنی قضاوت بر مبنای قانون و عقل و بعضی مواقع رویه های قضائی (فقدان قانون ) نه روزنامه و احساس و....
ReplyDelete