Sunday, May 15, 2011
حافظ
آنقدر در خارجه بی بیم ازت بد گفتند که ترسیدم ازت بنویسم ، همشهری عزیزم یادت گرامی ، راستش این صدای استاد عزیز در رادیو حافظ که با این فورواردیها فرستاده میشه باعث شد من دوباره یادی از تو کنم وفالی بگیرم :
به تیغم گر کشد دستش نگیرم/ وگر تیرم زند منّت پذیرم
کمانِ ابرویت را گوبزن تیر" یا" (کمان ابروی مارا گو بزن تیر) /که پیش ِ دست و بازویت بمیرم
غم گیتی گر از پایم در آرد / بجز ساغر که باشد دستگیرم ؟
بر آ ای آفتابِ صبحِ امّید / که در دستِ شبِ هجران اسیرم
بفریادم رس ای پیرِ خرابات / بیک جرعه جوانم کن که پیرم
بگیسوی تو خوردم دوش سوگند /که من از پایِ تو سر بر نگیرم
بسوز این خرقۀ تقوی تو ، حافظ /که گر آتش شوم ، در وی نگیرم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
خداوندا سپاسگزارم که بر دانسته های اندک من افزودی با صدای استادی گرانقدر
ReplyDeleteنقاشی هم کاری است از استاد هنرمند آقای فرشچیان
ReplyDeleteلطفا " خواننده گرامی حافظ را به پیر و مراد و استاد و شاگرد و مزخرفات اجتماعی و خرافات و .... ربط ندهید ، اهالی شیراز وسایر شهرها همه با آرامگاهش آشنا بودند و هستند و در خیلی از مهمانی های ایرانی و شب چلّه و شبهای اوّل سال همه میرفتند سراغ حافظ وفال حافظ حتی رادیو ها و تلویزیون ، استاد و استاد بازی هم که مد روز شده و رایج است ؟؟!!!
ReplyDelete